با اینکه من چهار بار به دنیا نیامدم
با اینکه من
اما چهار بار به دنیا نیامدم
تا اینکه یک نفر یک جا یک روز که سراغم قبلاً هم
میگفت با اینکه من چهار بار به دنیا نیامدم
تا اینکه من چهار بار
و خاطره نویسی من نیز نیز مثل خاطره نویسی من نیز
مثلِ مثلِ نه مثل چیزی
اول یک زن و بعد هم یک زن
و بعد هم یک زن اول یک زن
اول آن زن بعدی و بعد آن زن اول
و بعد یک زن اول، اول، اول، اول، اول
چهار اول
اول یک زن و بعد هم یک زن
و بعد هم یک زن اول یک زن
مثلِ مثلِ
تنها تنها تنها تنها تن ها تنهاها
اول یکی میآمد و بعد اولیِ اولِ بعدی و بعد بعدیِ اول و بعد اولِ بعدی
و بعد خاطره نویسی من نیز نیز مثل خاطره نویسی من نیز مثلِ نیز
معلوم نیست نفرموده اند روشن نیست این که وارد شده زن بعدیست یا بعدیِ اول و اولِ بعدی باهم درهم
تنها ورود حتمی ست
زن در زمان زن بعدی اول اول بعدی زن زمان در زن
با اینکه من چهار بار به دنیا نیامدم
اما با اینکه
زیرا چهار بار به دنیا نیامدم
وقتی چهار بار باری چهاروقت
مثلِ مثلِ
می ماند اولی، بعدی، اولِ بعدی، بعدیِ اول
نز عکسِ زن زن عکسِ نز
و مرد عکسِ زن زن عکسِ مرد نیست
و عکس زن نز
مردان شبیه هم زنها همه متفاوت
وقتی چهاربار باری چهاروقت
وُ مثلِ وُ
مثلِ مثلِ
تنها فشار به این در
تنها ورود حتمی
ای خواهر بتهوون بیدار در پیانو
تا اینکه من چهار بار به دنیا نیامدم
و چون نیامدم از دنیا نرفتم
بودم بین نیامدن و نرفتن
و یک نفر مرا میزد
تا اینکه من تا اینکه من تا این که
مرا در میزد
.: Weblog Themes By Pichak :.